شبکه آی فیلم
، ارائه داده بود: ایدهی تقسیمِ صفحه به دو تکه برای نمایش همزمان کاراکترها. اینجا نیز با یک زوج طرفایم. همانطور که در بازگشتناپذیرسلطانی فعالیت هنری خود را با بازی در تئاتر آغاز کرده و در حال حاضر عضو هیئت علمی و استاد دانشگاه تهران است.
بازیگران: دیوید دوچوونی، گیلیان اندرسون و رابرت پاتریک
چیزی که تعهدِ خستگیناپذیرِ فیلمساز به بمبارانِ چشمان مخاطب با تمام نیروی زرادخانهی خلاقیت بصریاش را همراهی میکند، صدای مُمتدُ ضجه، شیون، ناله و جیغ است. خدای دیوانه
لیلا حاتمی بازیگر و فرزند علی حاتمی کارگردان مشهور ایران، متولد ۱۳۵۱ در تهران است. او از کودکی بازیگری را شروع کرده است.
میترا حجار متولد شهر مشهد در سال ۱۳۵۵ بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران است. این بازیگر با کارگردانهای بزرگی همچون مسعود کیمیایی، احمدرضا درویش و بهرام بیضایی همکاری کرده و فیلمهای متولد ماه مهر، اعتراض، سگ کشی، رخساره، شبهای تهران، صورتی، نارنجی پوش و خداحافظی طولانی از موفقترین آثاری است که در آنها نقش آفرینی کرده است.
آشنایی با مادر که یکی دیگر از بهترین سریال های خارجی تمام شده به شمار میرود، همانطور که از اسمش هم به نظر میآید، داستان آشنایی تد موزبی با مادر فرزندانش را روایت میکند. ما در طول این سریال شاهد شکلگیری دوستی بین افراد مختلف و زندگی آنها با یکدیگر هستیم؛ شخصیتهایی مثل مارشال و لیلی که تازه ازدواج کردند یا بارنی که محبوبیت زیادی بین طرفدارن پیدا کرده بود و رابین شرباسکی که یک خبرنگار کانادایی بود.
در جلسه کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان درباره سیاست خارجی آمریکا در قبال افغانستان چه مواردی مطرح شد؟
سربازی میگوید برای اسکان دوست افغان پناهندهاش خانهای خریده است تا حمایتهای او را جبران کند. جیمز دیترل، سرباز بریتانیایی در سال ۲۰۱۰ به عنوان مترجم نیروهای افغان به افغانستان اعزام شد.
قرمز شدن که حتی اسم آن هم اشارهای به خجالت کشیدن آدم از حضور در موقعیتهای مختلف دارد، به خوبی از پس نمایش دادن احساسات و نگرانیهای یک دختر نوجوان برمیآید؛ بچهای که همواره تلاش کرده است همان موجود بینقص مورد نظر پدر و مادر باشد، اما احتمالا نمیتواند بیشتر از این روی احساسات و علایقش سرپوش بگذارد.
دوربین فیلد نه تنها به شکلی موردانتظار لیدیا را در محوریت میگذارد، که هر از چند گاهی با نماهای قضاوتگر مرموز، تصویر بیرونی شخصیت را به همان اندازه مهم میداند. فیلم همان حوالی آغازش یک فصل تکنمای درگیرکننده میسازد؛ که متن و اجرایی درخشان دارد، و نزدیک به پایان هم لحظهی نبوغآمیزی را تحویل تماشاگر میدهد؛ که از فرازهای سال سینمایی گذشته است.
(۲۰۱۴). فیلم دربارهی خبرنگاری مکزیکی است که قرار است جایزهای از انجمن ژورنالیستهای آمریکا دریافت کند و حالا پس از سالها به سرزمین مادریاش برگشته است. فیلم اما داستانش را سرراست تعریف نمیکند و مدام بین رؤیا و واقعیت رفتوبرگشت میکند.
کمتر کسیست که این مورد از فهرست بهترین سریال های خارجی تمام شده را ندیده باشد یا حداقل نشناسد. محوریت اصلی داستان این سریال درام یک معلم شیمی به اسم والتر وایت است که به سرطان مرحله سوم مبتلا شده است. او تنها ۲ سال دیگر فرصت دارد و به این نتیجه میرسد که هیچ چیزی برای از دست دادن ندارد. والتر وایت به همراه همسر خود و پسر نوجوانشان که فلج مغزی دارد، در نیومکزیکو زندگی میکند. والتر مصمم است تا در این فرصت باقیمانده، به این اطمینان برسد که خانوادهاش آیندهای امن داشته باشند؛ به همین ترتیب هم وارد حرفه مواد مخدر و جنایت میشود.
میشل هانکه هم است؛ اما مسیری متفاوت عکس بازیگران از آن فیلم را انتخاب میکند و از ورای همین انتخاب، به دستاوردی دیگر و فراتر میرسد. بازیگوشیهای همیشگیِ نوئه در فرمهای بصری اینجا هم وجود دارد. عنوانبندیِ فیلمهای او، که همیشه جذابیتهای خاص خودشان را دارند، اینجا همراه شدهاند با ذکر سال تولدِ بازیگرها و کارگردان.